جمهوري اسلامي اين روزها به شدت در حال كار كردن  بر انتشار اين چهار عقيده در  جامعه براي نابود كردن تدريجي جنبش سبز است.

 اما اين چهار عقيده :
 
1- علي رغم ميل باطني خود جمهوري اسلامي براي سرد كردن جنبش سبز به شدت در حال انتشار اين عقيده  است كه همه اين التهابات و جريانات سياسي سه ماه اخير نمايشي با طراحي انگليس و آمريكا و روس براي بازي دادن مردم بوده است و آنها هر كسي را بخواهند مي آورند و خود مي برند يا به قولي كار كار انگليسي هاست و حکومت در پشت پرده در حال سازش با قدرتهاي بزرگ و کسب حمايت آنها است و فقط اين خون مردم است كه هدر مي رود.
.
در يك كلام ساده  جريانات سه ماه اخير حاصل اشتباهات فاحش رهبري در تقلب انتخاباتي و كودتا براي نگه داشتن احمدي نژاد در راس قدرت براي حفظ كامل قدرت بوده است نه هيچ دخالت خارجي . از آن مهم تر مردم به خاطر سي سال ظلم و رنج و تحقير به پا خواسته اند و حتي اگر رهبري مجري كامل نقشه هاي روس  انگليس باشد در اين نمي توان هيچ شائبه پيروزي نقشه هاي خارجي بر اين جنبش  را يافت .جنبش سبز سرنوشت جامعه ايران بعد از سي سال حكومت ديني مستبد بر آن است اين جنبش قابل خريد و فروش و يا تحقير و تغيير و معامله نيست و در حال رسيدن به نتايج طبيعي حركت خود كه دموكراسي است مي باشد.يعني حتي با همياري آمريكا و انگليس و روس با جمهوري اسلامي اين جنبش عظيم و زخم خورده و آگاه مردمي خاموش نخواهد شد و ديديد كه با انتشار شايعه دخالت روس در رياست جمهوري احمدي نژاد ملت چه برخوردي در خيابان ها با دولت روسيه كردند.
 

2-جمهوري اسلامي به شدت در حال انتشار اين عقيده  است كه "اينها ماندني هستند و همه را سركوب مي كنند و مي  كشند و آب از آب تكان نخواهد خورد  " 
.
اين دقيقا حرف بي سواداني هست كه از تاريخ ايران و فرمول فروپاشي تمام حكومت هاي مستبد چيزي نمي دانند . جمهوري اسلامي با يك نگاه جامعه شناسانه از بعد كشتار سي خرداد 88 با از بين رفتن مطلق مشروعيت مردمي و سياسي و ديني خود مانند حكومت شاه از بين رفته و فروپاشيده شده است و ما اكنون شاهد مراحل پاياني اين فروپاشي هستيم و در اين شك و ترديدي نيست كه جمهوري اسلامي حتي با رييس جمهور كردن موسوي و رابطه با امريكا چيزي كه به طور كامل در اين روزها به بهانه انرژي هسته اي انجام شده است هم ديگر كاري از پيش نخواهد برد و همه چيز مانند ماه هاي قبل در ماه هاي آينده نشان از مرگ جمهوري اسلامي را خواهد داد . جمهوري اسلامي حتي با در آغوش كشيدن اوباما و گوردون براون و تمام دشمنان ظاهري خود كه به اسم استكبار ملت ايران را اغفال كرده بود ديگر قادر به توقف جنبش ملتي كه ماهيت خود را در فروپاشي جمهوري اسلامي مي بيند نيست.جمهوري اسلامي همان حكومتي بود كه در سال 67 شش هزار نفر را در چند روز در زندان ها كشت و اكنون براي كشتن 80 نفر به وضعيتي دچار شده كه حاضر شده براي ماندن تن به هر خفتي همچون رابطه مستقيم با امريكا و حتي اسراييل و برچيدن غني سازي اورانيوم خود كه آن را تمام حيثيت خود مي دانست بشود .
 
.
3-جمهوري اسلامي براي سرد كردن مردم از جنبش در حال شايع كردن اين سوال شك برانگيز  است كه" اگر اينا برن كي مي خواد بياد؟؟"
.
جواب به سادگي چنين است : اين سوال ناشي از تاريخ استبداد زده ماست كه حتما بايد شاه و رهبري را بالاي سر خود احساس كنيم  نه !جنبش سبز مانند همه مردمان جهان خواهان دموكراسي است وقتي جمهوري اسلامي برود ساختار سياسي ايران بدون رهبر و ولي فقيه و شوراي نگهبان مانند تمام دولت هاي دموكرات جهان به كار خود ادامه خواهد داد مانند كشور هاي اروپايي و همه كشور هاي ديگر .جمهوري اسلامي آخرين استبداد ديني تاريخ است و بعد از آن ما شاهد پديده خميني و خامنه اي وشاه يا هر مستبد ديني و غير ديني ديگري نخواهيم بود.اين يعني اينكه ملت ايران مشخصا خواهان دموكراسي پارلماني هستند بدون هيچ حذف و اضافه ديگر.سال 57 مردم مي دانستند چه نمي خواهند اما نمي دانستند چه مي خواهند ، حالا ملت ايران هم دقيقا مي دانند چه نمي خواهند و هم اينكه دقيقا مي دانند چه مي خواهند.اين ها بروند اتفاقي نمي افتد جز اينكه اين ها از ساختار سياسي ايران حذف مي شوند و ما براي ايجاد دموكراسي خواهيم كوشيد.
.

4-جمهوري اسلامي به شدت در حال انتشار اين عقيده احمقانه  است كه  دست  رهبران جنبش و مخالفين آن در  يه كاسه است يا اين اقاي موسوي  همون كسي هست كه طرفدار ولايت فقيه بوده و از فيلتر شوراي نگهبان فاشيست عبور كرده.
.
مير حسين موسوي و مهدي كروبي اگر تا قبل از انتخابات براي عبور از فيلتر شوراي نگهبان مانند خيلي از اعضاي جنبش سبز نيمچه اعتقادي به ولي فقيه داشتند و مجبور بودند براي ماندن در فضاي سياسي مملكت دم از پذيرش اين اصل بزنند اما بعد از كودتاو كشتار جوانان جنبش سبز نه هرگز به ولايت فقيه بهايي مي دهند نه به آن اعتقادي دارند. و اين را در اين سه ماهه كاملا درك كرديم وو منش مبارزاتي آنها را ستوده ايم . 
اگر موسوي و کروبی نبودند درست مانند سي سال پيش تا كنون اعتراضات مردم بي نتيجه مي ماند و هزينه هاي جاني مردم بسيار بالا مي رفت . گرچه جنبش سبز جلوتر از رهبران خود حركت مي كند اما مير حسين و شیخ  خردمند ترين گزينه براي  انسجام و يكپارچگي و عقلاني كردن جنبش سبزند. موسوي و كروبي  تا امروز نشان داده اند كه بهترين گزينه براي  جنبش ازادي خواهي مردم ايران در سي سال گذشته بوده اند.
موسوي و كروبي نقش " نمايندگي" جنبش را دارند نه رهبري و خودشنان هم بارها بر آن صحه گذارده اند. تا سه ماه پيش ما جوانان ايران خواب چنين روزهايي را هم نمي ديديم ولي اكنون پس از يك مرگ سي ساله در استانه يك زندگي مجدد هستيم .
 

 به خاطر خون شهيدان سبز اين متن را براي همه بفرستيد